original
stringlengths 14
1.06k
| corrupted
stringlengths 14
1.06k
|
---|---|
با وجود مشکلاتِ روزافزون، در ۱۷۴۱ م نادرشاه سفیرش را به عثمانی فرستاد تا دوباره پیشنهادِ ۱۷۳۶ م خود را برای معاهدهٔ صلح ارسال کند.
|
با وجود مشکلاتِ روزافزون، در ۱۷۴۱ ی نادرشاه سفیرش را به عثمانی فرستاد تا دوباره پیشنهادِ ۱۷۳۶ ی خود را برای معاهدهٔ صلح ارسال کند.
|
در ذیقعدهٔ ۱۱۵۳ ه.ق/ژانویهٔ ۱۷۴۲ م، ایلچیِ عثمانی پاسخِ پیامِ چهار سال پیشِ نادرشاه به سلطان عثمانی را آورد.
|
در ذیقعدهٔ ۱۱۵۳ ه.ق/ژانویهٔ ۱۷۴۲ ی، ایلچیِ عثمانی پاسخِ پیامِ چهار سال پیشِ نادرشاه به سلطان عثمانی را آورد.
|
پس از زمستان ۱۱۵۴ ه.ق/۱۷۴۳–۱۷۴۲ م، نادرشاه با روسها درگیر شد و مقصرِ مشکلاتش در داغستان را روسها دانست که ظاهراً به لزگیها در برابر نادرشاه کمک میرساندند.
|
پس از زمستان ۱۱۵۴ ه.ق/۱۷۴۳–۱۷۴۲ ی، نادرشاه با روسها درگیر شد و مقصرِ مشکلاتش در داغستان را روسها دانست که ظاهراً به لزگیها در برابر نادرشاه کمک میرساندند.
|
روسها که ظنین بودند او در شمالِ قفقازِ شمالی طرحهایی دارد، در ربیعالاول ۱۱۵۵ ه.ق/مهٔ ۱۷۴۲ م، پایگاهشان را در قزلیار تقویت کردند.
|
روسها که ظنین بودند او در شمالِ قفقازِ شمالی طرحهایی دارد، در ربیعالاول ۱۱۵۵ ه.ق/مهٔ ۱۷۴۲ ی، پایگاهشان را در قزلیار تقویت کردند.
|
میانهٔ پاییز ۱۱۵۵ ه.ق/۱۷۴۲ م، سپاه نادرشاه بهسوی مرزِ روسیه حرکت کرد.
|
میانهٔ پاییز ۱۱۵۵ ه.ق/۱۷۴۲ ی، سپاه نادرشاه بهسوی مرزِ روسیه حرکت کرد.
|
ازاینرو در ۱۶ ذیحجهٔ ۱۱۵۵ ه.ق/۱۰ فوریهٔ ۱۷۴۳ م، بهسوی دشت مغان در جنوب حرکت کرد.
|
ازاینرو در ۱۶ ذیحجهٔ ۱۱۵۵ ه.ق/۱۰ فوریهٔ ۱۷۴۳ ی، بهسوی دشت مغان در جنوب حرکت کرد.
|
نادر در ۲۴ ربیعالاول ۱۱۵۶ ه.ق/۱۸ مهٔ ۱۷۴۳ م به مریوان رسید و اردو زد.
|
نادر در ۲۴ ربیعالاول ۱۱۵۶ ه.ق/۱۸ مهٔ ۱۷۴۳ ی به مریوان رسید و اردو زد.
|
هنگام پیشروی از راهِ کرمانشاه — جایی که او شروع به ساخت یک قلعه و زَرّادخانهٔ بزرگ کرد و سپاهِ ۳۷۵۰۰۰ نفری از سراسرِ امپراتوریَش را بررسی کرد — کرکوک را برای تسلیم شدن در ۱۶ جِمادیُالثّانی ۱۱۵۶ ه.ق/۷ اوت ۱۷۴۳ م به توپ بست.
|
هنگام پیشروی از راهِ کرمانشاه — جایی که او شروع به ساخت یک قلعه و زَرّادخانهٔ بزرگ کرد و سپاهِ ۳۷۵۰۰۰ نفری از سراسرِ امپراتوریَش را بررسی کرد — کرکوک را برای تسلیم شدن در ۱۶ جِمادیُالثّانی ۱۱۵۶ ه.ق/۷ اوت ۱۷۴۳ ی به توپ بست.
|
نادرشاه برای یک آتشبس مذاکره کرد و تحتِ حمایتِ دشمنِ قدیمیِ خود، احمد پاشا در بغداد، همراه با همسرانش به زیارت کاظِمَیْن، کربلا و نجف رفت و همسرانش در آنجا نذوراتی هدیه کردند.
|
نادرشاه برای یک آتشبس مذاکره کرد و تحتِ حمایتِ دشمنِ قدیمیِ خود، احمد پاشا در بغداد، همراه با همسرانش به زیارت کاظِیَیْن، کربلا و نجف رفت و همسرانش در آنجا نذوراتی هدیه کردند.
|
محمدکاظم مَروی گزارش داده که نادرشاه علائمِ وخامتِ فیزیکی و بیثباتیِ روانی را از خود بروز داد.
|
محمدکاظم یَروی گزارش داده که نادرشاه علائمِ وخامتِ فیزیکی و بیثباتیِ روانی را از خود بروز داد.
|
برای تأمینِ بودجهٔ این مبارزات در غرب، سرانجام بهخاطر کمبودِ بودجه، نادرشاه ناچار شد عفوِ مالیاتیِ اعلامشده در هند را لغو، و مالیاتش را از مردمِ ایران دو برابر کرد.
|
برای تأمینِ بودجهٔ این مبارزات در غرب، سرانجام بهخاطر کمبودِ بودجه، نادرشاه ناچار شد عفوِ مالیاتیِ اعلامشده در هند را لغو، و مالیاتش را از مردیِ ایران دو برابر کرد.
|
در آذربایجان و داغستان، شورشها بهرهبریِ سام میرزا، توسط ابراهیمخان، برادرزادهٔ نادرشاه، و پسر کوچکش نصرالله در سال ۱۱۵۶ ه.ق/۱۷۴۳ م شکست خورد، و در شعبان/اکتبر همان سال گزارش شد که صَفی میرزا — که تحتِ حمایتِ سلاطین عثمانی بود — از طریق قارص پیشروی میکند.
|
در آذربایجان و داغستان، شورشها بهرهبریِ سام میرزا، توسط ابراهیمخان، برادرزادهٔ نادرشاه، و پسر کوچکش نصرالله در سال ۱۱۵۶ ه.ق/۱۷۴۳ ی شکست خورد، و در شعبان/اکتبر همان سال گزارش شد که صَفی میرزا — که تحتِ حمایتِ سلاطین عثمانی بود — از طریق قارص پیشروی میکند.
|
مهمترینِ این خبرها برای نادرشاه، آشوب در استرآباد و شیراز بود که تقریباً همزمان در اوایل زمستان ۱۱۵۶ ه.ق/۱۷۴۴ م آغاز شده بود.
|
مهمترینِ این خبرها برای نادرشاه، آشوب در استرآباد و شیراز بود که تقریباً همزمان در اوایل زمستان ۱۱۵۶ ه.ق/۱۷۴۴ ی آغاز شده بود.
|
جدیترینِ این شورشها در نزدیکیِ شیراز در ذیقعدهٔ ۱۱۵۶ ه.ق/ژانویهٔ ۱۷۴۴ م بهرهبری محمدتقیخان شیرازی، حاکم فارس و یکی از افرادِ مورد علاقهٔ نادرشاه آغاز شد.
|
جدیترینِ این شورشها در نزدیکیِ شیراز در ذیقعدهٔ ۱۱۵۶ ه.ق/ژانویهٔ ۱۷۴۴ ی بهرهبری محمدتقیخان شیرازی، حاکم فارس و یکی از افرادِ مورد علاقهٔ نادرشاه آغاز شد.
|
در ربیعالثانی ۱۱۵۷ ه.ق/ژوئن ۱۷۴۴ م، نادرشاه شیراز را غارت کرد و تا زمستان، این شورش را در هم کوبید.
|
در ربیعالثانی ۱۱۵۷ ه.ق/ژوئن ۱۷۴۴ ی، نادرشاه شیراز را غارت کرد و تا زمستان، این شورش را در هم کوبید.
|
بهدستورِ نادرشاه تقیخان اَخته و از یک چشم کور شد و برادر و پسرانش و شماری دیگر از بستگانش کشته شدند.
|
بهدستورِ نادرشاه تقیخان اَخته و از یک چشی کور شد و برادر و پسرانش و شماری دیگر از بستگانش کشته شدند.
|
در خوارزم، ترکمنهای یُموت و سالور علیه منصوبانِ نادرشاه در خیوه قیام کردند و فقط در سال ۱۱۵۸ ه.ق/۱۷۴۵ م، توسط برادرزادهٔ دیگر نادرشاه، علیقُلیخان نظم برقرار شد.
|
در خوارزم، ترکمنهای یُموت و سالور علیه منصوبانِ نادرشاه در خیوه قیام کردند و فقط در سال ۱۱۵۸ ه.ق/۱۷۴۵ ی، توسط برادرزادهٔ دیگر نادرشاه، علیقُلیخان نظم برقرار شد.
|
علیرغمِ این خطرات، خودِ نادرشاه از شرقِ همدان عقب ننشسته بود و هنگامیکه در ذیحجهٔ ۱۱۵۶ ه.ق/فوریهٔ ۱۷۴۴ م از امتناعِ عثمانی از تصویبِ عهدنامه مطلع شد، به شمالغربی رفت.
|
علیرغمِ این خطرات، خودِ نادرشاه از شرقِ همدان عقب ننشسته بود و هنگامیکه در ذیحجهٔ ۱۱۵۶ ه.ق/فوریهٔ ۱۷۴۴ ی از امتناعِ عثمانی از تصویبِ عهدنامه مطلع شد، به شمالغربی رفت.
|
نادرشاه در ۱۲ جمادیالثانی ۱۱۵۷ ه.ق/۲۳ ژوئیهٔ ۱۷۴۴ م بیرون از قارص اردو زد.
|
نادرشاه در ۱۲ جمادیالثانی ۱۱۵۷ ه.ق/۲۳ ژوئیهٔ ۱۷۴۴ ی بیرون از قارص اردو زد.
|
تابستانِ سال بعد، یِگِن پاشا، سردارِ عثمانی از مرزها عبور کرد و در رجب ۱۱۵۸ ه.ق/اوت ۱۷۴۵ م، در باغآورد، نادرشاه پیروزیش در سال ۱۱۴۸ ه.ق/۱۷۳۵ م را بهکمکِ شورش در اردوگاه عثمانی و مرگِ یگن پاشا تکرار کرد.
|
تابستانِ سال بعد، یِگِن پاشا، سردارِ عثمانی از مرزها عبور کرد و در رجب ۱۱۵۸ ه.ق/اوت ۱۷۴۵ ی، در باغآورد، نادرشاه پیروزیش در سال ۱۱۴۸ ه.ق/۱۷۳۵ ی را بهکمکِ شورش در اردوگاه عثمانی و مرگِ یگن پاشا تکرار کرد.
|
نادرشاه در ماه ذیقعده/دسامبر از راه همدان به اصفهان بازگشت، و وجوهی را مصادره، و مقامات را با وحشیگریِ نوشده مجازات کرد؛ همانگونه که در هر توقف در سفرِ بازگشتش به خراسان در محرم و صفر ۱۱۵۹ ه.ق/فوریه و مارس ۱۷۴۶ م انجام داد.
|
نادرشاه در ماه ذیقعده/دسامبر از راه همدان به اصفهان بازگشت، و وجوهی را مصادره، و مقامات را با وحشیگریِ نوشده مجازات کرد؛ همانگونه که در هر توقف در سفرِ بازگشتش به خراسان در محرم و صفر ۱۱۵۹ ه.ق/فوریه و مارس ۱۷۴۶ ی انجام داد.
|
او در ۱۰ محرم ۱۱۵۹ ه.ق/۲ فوریه ۱۷۴۶ م بهسوی مشهد حرکت کرد.
|
او در ۱۰ محرم ۱۱۵۹ ه.ق/۲ فوریه ۱۷۴۶ ی بهسوی مشهد حرکت کرد.
|
نادرشاه زمستان و بهارِ ۱۱۵۹ ه.ق/۱۷۴۶ م را در مشهد گذراند و در آنجا، راهبردی برای سرکوبِ مجموعه شورشهای داخلی تدوین کرد.
|
نادرشاه زمستان و بهارِ ۱۱۵۹ ه.ق/۱۷۴۶ ی را در مشهد گذراند و در آنجا، راهبردی برای سرکوبِ مجموعه شورشهای داخلی تدوین کرد.
|
مالیاتِ ۳۰۰٬۰۰۰ تومانی که بر سیستان تحمیل شد، موجب تحریک به شورش شد و شاه برای سرکوب، علیقلیخان را فرستاد و از او خواست ۱۰۰٬۰۰۰ تومان از مردم سیستان گرفته و برایش بفرستد؛ مشابهِ این درخواست را با مبلغ ۵۰٬۰۰۰ تومان از تهماسبخان کرد.
|
مالیاتِ ۳۰۰٬۰۰۰ تومانی که بر سیستان تحمیل شد، موجب تحریک به شورش شد و شاه برای سرکوب، علیقلیخان را فرستاد و از او خواست ۱۰۰٬۰۰۰ تومان از مردی سیستان گرفته و برایش بفرستد؛ مشابهِ این درخواست را با مبلغ ۵۰٬۰۰۰ تومان از تهماسبخان کرد.
|
پس از چهار بار مذاکره، سرانجام در شعبان ۱۱۵۹ ه.ق/۴ سپتامبر ۱۷۴۶ م عهدنامهای تازه تدوین شد که درواقع مرزهای ۱۶۳۹ م را احیا کرد.
|
پس از چهار بار مذاکره، سرانجام در شعبان ۱۱۵۹ ه.ق/۴ سپتامبر ۱۷۴۶ ی عهدنامهای تازه تدوین شد که درواقع مرزهای ۱۶۳۹ ی را احیا کرد.
|
این امر بهرسمیت شناختنِ حکومتِ نادرشاه از سوی دولتِ عثمانی را ممکن ساخت، و سلطان با مجموعهای عظیم از هدایا در بهار ۱۱۶۰ ه.ق/۱۷۴۷ م سفیرِ خود را اعزام کرد، هرچند که شاه زنده نبود تا آن را بپذیرد.
|
این امر بهرسمیت شناختنِ حکومتِ نادرشاه از سوی دولتِ عثمانی را ممکن ساخت، و سلطان با مجموعهای عظیم از هدایا در بهار ۱۱۶۰ ه.ق/۱۷۴۷ ی سفیرِ خود را اعزام کرد، هرچند که شاه زنده نبود تا آن را بپذیرد.
|
نوهٔ نادرشاه، شاهرخ، اگرچه پیشتر بعد از اقدام به کودتا کور شده بود، اما سرانجام در سال ۱۱۶۱ ه.ق/۱۷۴۸ م، بهعنوانِ خراجگزارِ احمدشاه دُرّانیِ افغان (حک.
|
نوهٔ نادرشاه، شاهرخ، اگرچه پیشتر بعد از اقدام به کودتا کور شده بود، اما سرانجام در سال ۱۱۶۱ ه.ق/۱۷۴۸ ی، بهعنوانِ خراجگزارِ احمدشاه دُرّانیِ افغان (حک.
|
۱۷۷۳–۱۷۴۷ م) تاج و تخت در خراسان را بهدستآورد.
|
۱۷۷۳–۱۷۴۷ ی) تاج و تخت در خراسان را بهدستآورد.
|
شاهرخ تقریباً پنجاه سال تا سال ۱۲۰۹ ه.ق/۱۷۹۵ م و هنگامیکه آقامحمدخان قاجار (حک.
|
شاهرخ تقریباً پنجاه سال تا سال ۱۲۰۹ ه.ق/۱۷۹۵ ی و هنگامیکه آقامحمدخان قاجار (حک.
|
۱۷۹۷–۱۷۷۹ م) وی را عزل کرد، حکومت کرد و این، نشانگرِ پایانِ دورهٔ افشاریان در ایران بود.
|
۱۷۹۷–۱۷۷۹ ی) وی را عزل کرد، حکومت کرد و این، نشانگرِ پایانِ دورهٔ افشاریان در ایران بود.
|
میرزا مهدی خان هم همین تاریخ را برای تولد رضاقلی ذکر میکند، اما محمدکاظم سال ۱۱۲۵ ه.ق/۱۷۱۳ م را مینویسد.
|
میرزا مهدی خان هم همین تاریخ را برای تولد رضاقلی ذکر میکند، اما محمدکاظم سال ۱۱۲۵ ه.ق/۱۷۱۳ ی را مینویسد.
|
محمدکاظم تاریخِ تولدِ نصرالله را ۱۱۲۸ ه.ق/۱۷۱۵ م ذکر میکند.
|
محمدکاظم تاریخِ تولدِ نصرالله را ۱۱۲۸ ه.ق/۱۷۱۵ ی ذکر میکند.
|
هرجومرج ادامه داشت تا سرانجام جمعی از افسران و رجال، شاهرخ، فرزندِ رضاقلی را در شوال ۱۱۶۱ ه.ق/۱۷۴۸ م به تخت نشاندند.
|
هرجومرج ادامه داشت تا سرانجام جمعی از افسران و رجال، شاهرخ، فرزندِ رضاقلی را در شوال ۱۱۶۱ ه.ق/۱۷۴۸ ی به تخت نشاندند.
|
چندی بعد او هم کور و از سلطنت خلع شد؛ اما مجدداً پس از اندکی او را به شاهی گزیدند و او تا پایانِ عمر در سال ۱۲۱۰ ه.ق/۱۷۹۶ م نزدیک به پنجاه سال، تحتِ حکومتِ احمدشاه دُرّانی بر تخت بود.
|
چندی بعد او هم کور و از سلطنت خلع شد؛ اما مجدداً پس از اندکی او را به شاهی گزیدند و او تا پایانِ عمر در سال ۱۲۱۰ ه.ق/۱۷۹۶ ی نزدیک به پنجاه سال، تحتِ حکومتِ احمدشاه دُرّانی بر تخت بود.
|
اکنون گروهِ جدیدی از دشمنان بهچشم میخورد: قدرتهای رو به رشدِ اروپایی که رقابتِ جهانیشان برای بازارها بهمانند رقابتشان برای کسبِ قدرتِ اقتصادی و نظامی، فراتر از چشماندازهای چنگیز و تیمور بود.
|
اکنون گروهِ جدیدی از دشمنان بهچشی میخورد: قدرتهای رو به رشدِ اروپایی که رقابتِ جهانیشان برای بازارها بهمانند رقابتشان برای کسبِ قدرتِ اقتصادی و نظامی، فراتر از چشیاندازهای چنگیز و تیمور بود.
|
او حتی سنگِ قبرِ تیمور را به آرامگاهِ خود منتقل کرد، اگرچه بعداً آن را دوباره به سَمَرقَند فرستاد.
|
او حتی سنگِ قبرِ تیمور را به آرامگاهِ خود منتقل کرد، اگرچه بعداً آن را دوباره به سَیَرقَند فرستاد.
|
در مقابل، نادرشاه در مراسمی که در آن پادشاه اعلام شد، بهطور رسمی در دشتِ مُغان جایگزینِ صفوی شد، و این باعثِ عدم اطمینانِ طولانیمدت در ایران دربارهٔ چگونگیِ تعریفِ حاکمیتِ قانونی بود که تا هنگامِ استقرارِ قاجار ادامه داشت.
|
در مقابل، نادرشاه در مراسمی که در آن پادشاه اعلام شد، بهطور رسمی در دشتِ یُغان جایگزینِ صفوی شد، و این باعثِ عدم اطمینانِ طولانیمدت در ایران دربارهٔ چگونگیِ تعریفِ حاکمیتِ قانونی بود که تا هنگامِ استقرارِ قاجار ادامه داشت.
|
بهعنوان مثال تیمور پیش از قصدِ حمله به ماوَراءُالنَّهر و رفتن بهدنبال رقبایش در سرزمینهای آسیای میانه، در نبردِ آنکارا در سال ۸۰۴ ه.ق/۱۴۰۲ م عثمانی را تازه شکست داده بود.
|
بهعنوان مثال تیمور پیش از قصدِ حمله به ماوَراءُالنَّهر و رفتن بهدنبال رقبایش در سرزمینهای آسیای میانه، در نبردِ آنکارا در سال ۸۰۴ ه.ق/۱۴۰۲ ی عثمانی را تازه شکست داده بود.
|
تیمور در طول زندگیِ حرفهایش چندین بار چنین جلساتی را ترتیب داده بود که از مهمترینشان میتوان به کنگرهای اشاره کرد که وی در پاییز ۸۰۷ ه.ق/۱۴۰۴ م برای بحث دربارهٔ حملهٔ احتمالی به چین برپا کرد.
|
تیمور در طول زندگیِ حرفهایش چندین بار چنین جلساتی را ترتیب داده بود که از مهمترینشان میتوان به کنگرهای اشاره کرد که وی در پاییز ۸۰۷ ه.ق/۱۴۰۴ ی برای بحث دربارهٔ حملهٔ احتمالی به چین برپا کرد.
|
نادرشاه و تیمور هردو با برنامههای بزرگ و چشماندازِ دیپلماتیک به سراغِ حاکمانِ همسایه رفتند.
|
نادرشاه و تیمور هردو با برنامههای بزرگ و چشیاندازِ دیپلماتیک به سراغِ حاکمانِ همسایه رفتند.
|
در دههٔ ۷۹۰ ه.ق/۱۳۹۰ م، تیمور در نامهای به سلطانِ عثمانی بایَزیدِ اول اظهار داشت که از آنجا که او و عثمانی، میراثدارِ جناح چپ و راست از قلمروهای مغولِ قدیمی پسر چنگیز، جوجی بودند، آنان باید از این موضوع بهعنوان راهی برای تقسیم جهان در اتحاد علیه نیروهای اروپایی و نیز علیه خانِ اردوی زَرّین، توقْتَمِش — که تیمور در آن زمان با او در جنگ بود — استفاده کنند.
|
در دههٔ ۷۹۰ ه.ق/۱۳۹۰ ی، تیمور در نامهای به سلطانِ عثمانی بایَزیدِ اول اظهار داشت که از آنجا که او و عثمانی، میراثدارِ جناح چپ و راست از قلمروهای مغولِ قدیمی پسر چنگیز، جوجی بودند، آنان باید از این موضوع بهعنوان راهی برای تقسیم جهان در اتحاد علیه نیروهای اروپایی و نیز علیه خانِ اردوی زَرّین، توقْتَیِش — که تیمور در آن زمان با او در جنگ بود — استفاده کنند.
|
هنگامی که او در اوایل دههٔ ۱۱۵۰ ه.ق/۱۷۴۰ م مجدداً مذاکرات دیپلماتیکش را با عثمانی آغاز کرد، شروع به ادعا کرد که از آنجا که هر دو منطقهٔ عراقِ عَجَم و عرب به تیمور تعلق داشتند، اکنون به او تعلق دارند زیرا او بهخاطر پیروزیهای سپاهِ خود، اکنون بهعنوان جانشینِ تیمور شناخته شده است.
|
هنگامی که او در اوایل دههٔ ۱۱۵۰ ه.ق/۱۷۴۰ ی مجدداً مذاکرات دیپلماتیکش را با عثمانی آغاز کرد، شروع به ادعا کرد که از آنجا که هر دو منطقهٔ عراقِ عَجَی و عرب به تیمور تعلق داشتند، اکنون به او تعلق دارند زیرا او بهخاطر پیروزیهای سپاهِ خود، اکنون بهعنوان جانشینِ تیمور شناخته شده است.
|
سُوَیْدی گزارش داد که او اعلام کرد «افغانستان، ترکستان و همهٔ مردم ایران تسلیمِ او شدند…، و وی محمدشاه [شاهنشاه مغول] را بهعنوان نایبِ خود قرار داد.
|
سُوَیْدی گزارش داد که او اعلام کرد «افغانستان، ترکستان و همهٔ مردی ایران تسلیمِ او شدند…، و وی محمدشاه [شاهنشاه مغول] را بهعنوان نایبِ خود قرار داد.
|
افزونبر تلاشهای نادرشاه برای پیوند با گذشته از راه پیوند نسبیَش با سایر سلسلهها، از اواسط ۱۱۴۶ ه.ق/اوایل ۱۷۳۴ م نیز گزارشهایی مبنی بر تغییرِ سیاستِ مذهبیِ وی وجود داشت، و آن هنگامی بود که گزارش شد نادرشاه پیامی را به عثمانی ارسال کرده که دستور میدهد نام چهار خلیفهٔ اول در خطبه خوانده میشوند و عبارتِ «علیٌ ولیُّ الله» برداشته شده است.
|
افزونبر تلاشهای نادرشاه برای پیوند با گذشته از راه پیوند نسبیَش با سایر سلسلهها، از اواسط ۱۱۴۶ ه.ق/اوایل ۱۷۳۴ ی نیز گزارشهایی مبنی بر تغییرِ سیاستِ مذهبیِ وی وجود داشت، و آن هنگامی بود که گزارش شد نادرشاه پیامی را به عثمانی ارسال کرده که دستور میدهد نام چهار خلیفهٔ اول در خطبه خوانده میشوند و عبارتِ «علیٌ ولیُّ الله» برداشته شده است.
|
بااینحال، مردمِ محلی همیشه از گزینههای نادرشاه — که موجب بروزِ تعدادی از شورشها شد — استقبال نکردند.
|
بااینحال، مردیِ محلی همیشه از گزینههای نادرشاه — که موجب بروزِ تعدادی از شورشها شد — استقبال نکردند.
|
قتلِ غیرمنتظرهٔ نادرشاه در ۱۷۴۷ م، تمامِ آن چیزی بود که برای پرتابِ ایران به آنچه که بعضی از تاریخنگاران بهعنوان یک دورهٔ پنجاهسالهٔ هرجومرجِ داخلی توصیف میکنند، لازم بود.
|
قتلِ غیرمنتظرهٔ نادرشاه در ۱۷۴۷ ی، تمامِ آن چیزی بود که برای پرتابِ ایران به آنچه که بعضی از تاریخنگاران بهعنوان یک دورهٔ پنجاهسالهٔ هرجومرجِ داخلی توصیف میکنند، لازم بود.
|
درخواستهای نقدی و غَلّاتِ نادرشاه در خلالِ لشکرکشی به داغِستان و لشکرکشیاش در سال ۱۷۴۳ م علیه عثمانی، منجر به شورش شد.
|
درخواستهای نقدی و غَلّاتِ نادرشاه در خلالِ لشکرکشی به داغِستان و لشکرکشیاش در سال ۱۷۴۳ ی علیه عثمانی، منجر به شورش شد.
|
در سال ۱۷۴۴ م، نادرشاه تصمیم گرفت از تهمورث دوم، از خانوادهٔ سلطنتیِ باگْراتیونی، بهعنوان پادشاهِ کارْتْلی نام بَرَد، درحالیکه پسر تهمورث، ایراکْلیِ دوم، بهعنوان حاکم کاخِتی انتخاب شد.
|
در سال ۱۷۴۴ ی، نادرشاه تصمیم گرفت از تهمورث دوم، از خانوادهٔ سلطنتیِ باگْراتیونی، بهعنوان پادشاهِ کارْتْلی نام بَرَد، درحالیکه پسر تهمورث، ایراکْلیِ دوم، بهعنوان حاکم کاخِتی انتخاب شد.
|
پدر و پسر هر دو در مهارِ شورشِ ۱۷۴۳ م شرکت داشتند.
|
پدر و پسر هر دو در مهارِ شورشِ ۱۷۴۳ ی شرکت داشتند.
|
نادر پس از بیرون راندنِ عثمانیها در سال ۱۷۳۵ م، اوغورلوخان زیاداوغلو قاجار را بهعنوان «خان» تأیید کرد؛ بااینحال، پس از اطلاع از اینکه اوغورلوخان تنها خانی بوده که از نامزدیش برای پادشاهی در شورای مغان حمایت نکرده است، تصمیم گرفت با تقسیمِ بیگلربیگیِ قرهباغ، قدرتِ این قبیله را کاهش دهد.
|
نادر پس از بیرون راندنِ عثمانیها در سال ۱۷۳۵ ی، اوغورلوخان زیاداوغلو قاجار را بهعنوان «خان» تأیید کرد؛ بااینحال، پس از اطلاع از اینکه اوغورلوخان تنها خانی بوده که از نامزدیش برای پادشاهی در شورای مغان حمایت نکرده است، تصمیم گرفت با تقسیمِ بیگلربیگیِ قرهباغ، قدرتِ این قبیله را کاهش دهد.
|
در تابستان سال ۱۷۳۷ م، ابراهیمخان، برادرِ نادرشاه، در جریانِ مبارزههای نادر در افغانستان و هند، بهعنوان بیگلربیگیِ موقتِ آذربایجان و قفقازِ جنوبی لقب گرفت.
|
در تابستان سال ۱۷۳۷ ی، ابراهیمخان، برادرِ نادرشاه، در جریانِ مبارزههای نادر در افغانستان و هند، بهعنوان بیگلربیگیِ موقتِ آذربایجان و قفقازِ جنوبی لقب گرفت.
|
شاهوِردیخان زیاداوغلو، پسر اوغورلوخان، در سال ۱۷۴۰ م جانشین پدر شد، اما حمایتش از سام میرزا — مدعیِ تاجوتختِ ایران — وی را مجبور کرد در سال ۱۷۴۳ م به کارتلی فرار کند و به تهمورث دوم پناهنده شود.
|
شاهوِردیخان زیاداوغلو، پسر اوغورلوخان، در سال ۱۷۴۰ ی جانشین پدر شد، اما حمایتش از سام میرزا — مدعیِ تاجوتختِ ایران — وی را مجبور کرد در سال ۱۷۴۳ ی به کارتلی فرار کند و به تهمورث دوم پناهنده شود.
|
بهدنبال قتلِ نادرشاه در سال ۱۷۴۷ م، شاهوردیخان با کمک تهمورث و ایراکلی دوم به گنجه بازگشت و حاجیخان را از بین بُرد.
|
بهدنبال قتلِ نادرشاه در سال ۱۷۴۷ ی، شاهوردیخان با کمک تهمورث و ایراکلی دوم به گنجه بازگشت و حاجیخان را از بین بُرد.
|
بااینحال، سوءمدیریتِ منصوبانِ نادر در شکّی در سال ۱۷۴۳ م، منجر به شورشی بهرهبری حاجی چَلَبی شد.
|
بااینحال، سوءمدیریتِ منصوبانِ نادر در شکّی در سال ۱۷۴۳ ی، منجر به شورشی بهرهبری حاجی چَلَبی شد.
|
در باکو در خلالِ لشکرکشیِ پِترِ یکم، درگاهقلیبیگ تسلیمِ روسیه شد و تا سال ۱۷۳۰ م — هنگامیکه وی بهخاطر همکاری با ایران توسط فرماندهِ روس برکنار شد — مسئولیتِ سلطنتِ قبیلهای را بر عهده داشت.
|
در باکو در خلالِ لشکرکشیِ پِترِ یکم، درگاهقلیبیگ تسلیمِ روسیه شد و تا سال ۱۷۳۰ ی — هنگامیکه وی بهخاطر همکاری با ایران توسط فرماندهِ روس برکنار شد — مسئولیتِ سلطنتِ قبیلهای را بر عهده داشت.
|
وی در سال ۱۷۳۹ م در جریانِ نبرد ایرانیان در جار و تَله کشته شد.
|
وی در سال ۱۷۳۹ ی در جریانِ نبرد ایرانیان در جار و تَله کشته شد.
|
در شیروان معاهدهٔ روس و عثمانی در سال ۱۷۲۴ م، قسمتِ اعظمِ شیروان را به عثمانیها داد.
|
در شیروان معاهدهٔ روس و عثمانی در سال ۱۷۲۴ ی، قسمتِ اعظمِ شیروان را به عثمانیها داد.
|
در سال ۱۷۳۴ م، نادر شیروان را بازپس گرفت و محمدمهدیخان، زنبورکچیباشیِ خود را بهعنوان بیگلربیگی منصوب کرد.
|
در سال ۱۷۳۴ ی، نادر شیروان را بازپس گرفت و محمدمهدیخان، زنبورکچیباشیِ خود را بهعنوان بیگلربیگی منصوب کرد.
|
یک سال بعد، بزرگانِ محلی با تشویقِ مُرادعلیسلطان اُستاجْلو، حاکمِ دربند، قیام کردند و محمدمهدیخان را کشتند.
|
یک سال بعد، بزرگانِ محلی با تشویقِ یُرادعلیسلطان اُستاجْلو، حاکمِ دربند، قیام کردند و محمدمهدیخان را کشتند.
|
گرچه شفاعتِ محمدقاسمبیگ، یکی از افرادِ بانفوذِ شیروان و ایشیکباشیِ نادرشاه شیروان را از خشمِ نادرشاه نجات داد، اما نادرشاه در سال ۱۷۳۵ م، تصمیم به انتقالِ ساکنانِ شَمّاخی به شماخیِ جدید یا آقْسو در حدودِ هجده مایلیِ شمالِ رودخانهٔ کُر گرفت.
|
گرچه شفاعتِ محمدقاسمبیگ، یکی از افرادِ بانفوذِ شیروان و ایشیکباشیِ نادرشاه شیروان را از خشمِ نادرشاه نجات داد، اما نادرشاه در سال ۱۷۳۵ ی، تصمیم به انتقالِ ساکنانِ شَیّاخی به شماخیِ جدید یا آقْسو در حدودِ هجده مایلیِ شمالِ رودخانهٔ کُر گرفت.
|
در سال ۱۷۴۳ م، جمعیت بهرهبری سام میرزا، مدعیِ تاجوتخت، طغیان و حیدرخان را برکنار کردند.
|
در سال ۱۷۴۳ ی، جمعیت بهرهبری سام میرزا، مدعیِ تاجوتخت، طغیان و حیدرخان را برکنار کردند.
|
او در سال ۱۱۵۵ ه.ق/۱۷۴۲ م، جان اِلتون دریانوردِ بریتانیاییِ مقیمِ سن پترزبورگ را بهرغم کارشکنیِ روسها و انگلیسیها برای ساختنِ کشتی جنگی به خدمت گرفت.
|
او در سال ۱۱۵۵ ه.ق/۱۷۴۲ ی، جان اِلتون دریانوردِ بریتانیاییِ مقیمِ سن پترزبورگ را بهرغم کارشکنیِ روسها و انگلیسیها برای ساختنِ کشتی جنگی به خدمت گرفت.
|
التون در ذیقعدهٔ ۱۱۵۵ ه.ق/ژانویهٔ ۱۷۴۳ م با سِمتِ دریاسالاری به ریاستِ کشتیسازیِ ایران منصوب و به «جمال بیگ» ملقب شد.
|
التون در ذیقعدهٔ ۱۱۵۵ ه.ق/ژانویهٔ ۱۷۴۳ ی با سِمتِ دریاسالاری به ریاستِ کشتیسازیِ ایران منصوب و به «جمال بیگ» ملقب شد.
|
او آزادانه از سیاستِ سنتیِ تبعیدِ جمعیتِ قبیلهای — بهویژه کردها و افغانها به خراسان — استفاده کرد، اما این کار به جای سازندگی، مُخِلّ بود.
|
او آزادانه از سیاستِ سنتیِ تبعیدِ جمعیتِ قبیلهای — بهویژه کردها و افغانها به خراسان — استفاده کرد، اما این کار به جای سازندگی، یُخِلّ بود.
|
دیدگاهِ نادرشاه دربارهٔ تشیعِ دوازده امامی بهعنوان یک مکتبِ صرفِ حقوقی در جامعهٔ بزرگتر مسلمان — اُمَّت — بر کلِ ساختارِ پیچیدهٔ مؤسساتِ حقوقیِ شیعه تفسیر شد، زیرا هدفِ اصلیِ وی محدود کردنِ پتانسیلِ درگیریِ سنی و شیعه برای دخالت در رؤیاهای ساختِ امپراتوریاش بود.
|
دیدگاهِ نادرشاه دربارهٔ تشیعِ دوازده امامی بهعنوان یک مکتبِ صرفِ حقوقی در جامعهٔ بزرگتر مسلمان — اُیَّت — بر کلِ ساختارِ پیچیدهٔ مؤسساتِ حقوقیِ شیعه تفسیر شد، زیرا هدفِ اصلیِ وی محدود کردنِ پتانسیلِ درگیریِ سنی و شیعه برای دخالت در رؤیاهای ساختِ امپراتوریاش بود.
|
افزونبراین، این پیشنهاد دارای پیامدهای اقتصادی بود، زیرا کنترلِ کاروانِ حج، به شاه اجازهٔ دسترسی به درآمدِ حاصل از تجارتِ حَجِّ تَمَتُّع را میداد.
|
افزونبراین، این پیشنهاد دارای پیامدهای اقتصادی بود، زیرا کنترلِ کاروانِ حج، به شاه اجازهٔ دسترسی به درآمدِ حاصل از تجارتِ حَجِّ تَیَتُّع را میداد.
|
روی سکهها و مُهرها و در اسنادی که به کارگزارانش صادر شده بود، نادرشاه در ادعای مشروعیتش محافظهکارتر بود.
|
روی سکهها و یُهرها و در اسنادی که به کارگزارانش صادر شده بود، نادرشاه در ادعای مشروعیتش محافظهکارتر بود.
|
او بیان کرد اقتباسِ اصطلاحِ «جعفری» توسط نادر برای تعیینِ فرقهٔ پنجمِ اهل سنت که دربرگیرندهٔ مردمِ ایران باید باشد، تا حدودی گیجکننده است.
|
او بیان کرد اقتباسِ اصطلاحِ «جعفری» توسط نادر برای تعیینِ فرقهٔ پنجمِ اهل سنت که دربرگیرندهٔ مردیِ ایران باید باشد، تا حدودی گیجکننده است.
|
حامد الگار «مذهبِ جعفریِ» نادر را «ترکیبی غیرطبیعی» مینامد و بر این نکته متمرکز است که چگونه این پیشنهاد، اگر بهعنوان تلاشی جدی برای آشتی دادنِ مُتَکَلِّمانِ سنی و شیعه تلقی میشود، نیاز به کنار گذاشتنِ بخشهای بنیادینِ امامشناسیِ شیعهٔ دوازدهامامی دارد.
|
حامد الگار «مذهبِ جعفریِ» نادر را «ترکیبی غیرطبیعی» مینامد و بر این نکته متمرکز است که چگونه این پیشنهاد، اگر بهعنوان تلاشی جدی برای آشتی دادنِ یُتَکَلِّمانِ سنی و شیعه تلقی میشود، نیاز به کنار گذاشتنِ بخشهای بنیادینِ امامشناسیِ شیعهٔ دوازدهامامی دارد.
|
رُودی مَتی میگوید رابطه میان شهرتِ ناپلئون و نادرشاه در ایران و اروپا، چیزی شبیهِ یک تعاملِ گفتگومحور بهنظر میرسد: ناپلئون خود را بهعنوان نادرِ امروزی میدید؛ ایرانیان نیز به نوبهٔ خود ناپلئون را بهعنوان فردِ قدرتمندی که در سدهٔ نوزدهم میلادی از دست داده بودند، تحسین کردند.
|
رُودی یَتی میگوید رابطه میان شهرتِ ناپلئون و نادرشاه در ایران و اروپا، چیزی شبیهِ یک تعاملِ گفتگومحور بهنظر میرسد: ناپلئون خود را بهعنوان نادرِ امروزی میدید؛ ایرانیان نیز به نوبهٔ خود ناپلئون را بهعنوان فردِ قدرتمندی که در سدهٔ نوزدهم میلادی از دست داده بودند، تحسین کردند.
|
او میگوید کرزن در مبالغه تقصیری ندارد هنگامیکه میگوید: «کمتر از بیست سال پس از فاجعهٔ سرنگونیِ سلطنتِ صفوی بهدست محمودِ غلزایی در سال ۱۷۲۲ م، ما با نمایشِ یک فاتحِ ایرانیِ درحالِ غلبه بر آسیای میانه روبهرو میشویم که پادشاهیها و امپراتوریها را سرنگون میکند و در سدهٔ هجدهم در آسیا همان اثری را میگذارد که اروپا در سدهٔ نوزدهم از ناپلئون پذیرفت.» اجتنابناپذیر است که لاجرم نادر را به اسکندر تشبیه میکردند؛ چنین مقایسهای یکسره بهخاطرِ دلبستگیِ طرفدارانش به اغراق نبود.
|
او میگوید کرزن در مبالغه تقصیری ندارد هنگامیکه میگوید: «کمتر از بیست سال پس از فاجعهٔ سرنگونیِ سلطنتِ صفوی بهدست محمودِ غلزایی در سال ۱۷۲۲ ی، ما با نمایشِ یک فاتحِ ایرانیِ درحالِ غلبه بر آسیای میانه روبهرو میشویم که پادشاهیها و امپراتوریها را سرنگون میکند و در سدهٔ هجدهم در آسیا همان اثری را میگذارد که اروپا در سدهٔ نوزدهم از ناپلئون پذیرفت.» اجتنابناپذیر است که لاجرم نادر را به اسکندر تشبیه میکردند؛ چنین مقایسهای یکسره بهخاطرِ دلبستگیِ طرفدارانش به اغراق نبود.
|
ازاینرو او در شبِ تاجگذاریش از حاضران در دشتِ مغان خواست تا سندهایی برای اعلامِ وفاداری بدو و جانشینانش مُهر و امضا کنند؛ جانشینانی که از میانشان تنها کسی توانست حکومتِ ولو ضعیفشدهٔ نادری را ادامه دهد که خود از مادرْ نسب به صفویان میرساند.
|
ازاینرو او در شبِ تاجگذاریش از حاضران در دشتِ مغان خواست تا سندهایی برای اعلامِ وفاداری بدو و جانشینانش یُهر و امضا کنند؛ جانشینانی که از میانشان تنها کسی توانست حکومتِ ولو ضعیفشدهٔ نادری را ادامه دهد که خود از مادرْ نسب به صفویان میرساند.
|
رودی مَثی کتابِ بحران، فروپاشی، نظامیگری و جنگ داخلی میگوید تمایلِ ایرانیانِ امروزی برای مشاهده و برخورد با هر دورهای از تاریخِ کشورشان بهعنوان یک قسمتِ معنادار در روایتی ملی، بی وقفه و غایتشناسانه که از هخامنشیان تا جمهوری اسلامی امتداد مییابد، ارزیابیِ مناسب از سدهٔ هجدهمِ کوتاهِ ایران را پیچیده کرده است که تقریباً هفتاد و پنج سالی است که سقوطِ صفویان را از ظهورِ قاجار جدا میکند.
|
رودی یَثی کتابِ بحران، فروپاشی، نظامیگری و جنگ داخلی میگوید تمایلِ ایرانیانِ امروزی برای مشاهده و برخورد با هر دورهای از تاریخِ کشورشان بهعنوان یک قسمتِ معنادار در روایتی ملی، بی وقفه و غایتشناسانه که از هخامنشیان تا جمهوری اسلامی امتداد مییابد، ارزیابیِ مناسب از سدهٔ هجدهمِ کوتاهِ ایران را پیچیده کرده است که تقریباً هفتاد و پنج سالی است که سقوطِ صفویان را از ظهورِ قاجار جدا میکند.
|
انتشارِ تاریخِ تهماسبقلیخان از نویسندهٔ ناشناس در ۱۷۴۱–۱۷۴۰ م، یعنی شش سال پیش از قتلش، و کتابِ تاریخ نادرشاهِ جیمز فریزر، که در ۱۷۴۲ م در لندن منتشر شد، لحنِ این جذابیت را تعیین کرد.
|
انتشارِ تاریخِ تهماسبقلیخان از نویسندهٔ ناشناس در ۱۷۴۱–۱۷۴۰ ی، یعنی شش سال پیش از قتلش، و کتابِ تاریخ نادرشاهِ جیمز فریزر، که در ۱۷۴۲ ی در لندن منتشر شد، لحنِ این جذابیت را تعیین کرد.
|
عمومِ مردمِ باسوادِ غربی، نادر را پس از حملهاش به عثمانی بهعنوان مستبدی بیرحم، متضادِ صفویانِ فرهیخته، مفید بهخاطر ضدعثمانی بودن، و نیز بهعنوان نجاتدهندهٔ ملتش در برابرِ ترکانِ بَربَر برای بازگرداندنِ عظمتِ ایران درک کردند.
|
عمومِ مردیِ باسوادِ غربی، نادر را پس از حملهاش به عثمانی بهعنوان مستبدی بیرحم، متضادِ صفویانِ فرهیخته، مفید بهخاطر ضدعثمانی بودن، و نیز بهعنوان نجاتدهندهٔ ملتش در برابرِ ترکانِ بَربَر برای بازگرداندنِ عظمتِ ایران درک کردند.
|
بهگفتهٔ جان مِلکُم در کتابش، تاریخ ایران، دو نسل پس از مرگِ نادرشاه، هنوز با افتخار و غرور از او یاد، و بیرحمیهای اواخرِ زندگیش، نه با وحشت بلکه با همدردی قضاوت میشود.
|
بهگفتهٔ جان یِلکُی در کتابش، تاریخ ایران، دو نسل پس از مرگِ نادرشاه، هنوز با افتخار و غرور از او یاد، و بیرحمیهای اواخرِ زندگیش، نه با وحشت بلکه با همدردی قضاوت میشود.
|
نادرشاه در اکتبر تا نوامبرِ ۱۷۳۶ م در اصفهان، دست به تغییراتِ گستردهای در ادارهٔ کشور زد که درصورت تکمیلشان، مدرنیزاسیونی بزرگ ایجاد میکرد.
|
نادرشاه در اکتبر تا نوامبرِ ۱۷۳۶ ی در اصفهان، دست به تغییراتِ گستردهای در ادارهٔ کشور زد که درصورت تکمیلشان، مدرنیزاسیونی بزرگ ایجاد میکرد.
|
نیز تفکیک میان سیاستِ ظالمانه و بهشدت متمرکز و دقیقِ نادرشاه در سالهای ۱۷۳۹–۱۷۲۶ م و رفتارِ بیرحمانه و زیادهخواهانهاش، و سرانجام رفتارِ نابهجا و خودویرانگر در سالهای ۱۷۴۷–۱۷۴۲ م مهم است.
|
نیز تفکیک میان سیاستِ ظالمانه و بهشدت متمرکز و دقیقِ نادرشاه در سالهای ۱۷۳۹–۱۷۲۶ ی و رفتارِ بیرحمانه و زیادهخواهانهاش، و سرانجام رفتارِ نابهجا و خودویرانگر در سالهای ۱۷۴۷–۱۷۴۲ ی مهم است.
|
اما این تصور وجود دارد که او هنوز هم مسئله است، چرا که مردم هنوز او را از تاریخنگاریِ معاصر کنار میگذارند.
|
اما این تصور وجود دارد که او هنوز هم مسئله است، چرا که مردی هنوز او را از تاریخنگاریِ معاصر کنار میگذارند.
|
چرا؟
آکسورثی در ادامه میگوید یک دلیلِ احتمالی این است که بهنظر میرسد نادرشاه در چشمانداز ویژهای از ایران — که از نظرِ اقتصادی و سیاسی در دورانِ مدرنِ نخستین ضعیف است — قرار نمیگیرد.
|
چرا؟
آکسورثی در ادامه میگوید یک دلیلِ احتمالی این است که بهنظر میرسد نادرشاه در چشیانداز ویژهای از ایران — که از نظرِ اقتصادی و سیاسی در دورانِ مدرنِ نخستین ضعیف است — قرار نمیگیرد.
|
او ادامه میدهد شاید دلیل دیگری نیز وجود داشته باشد: «گرایشی از سال ۱۹۷۹ م تاکنون برای بررسی تاریخِ علما بهعنوان مهمترین مسئله در این دوره».
|
او ادامه میدهد شاید دلیل دیگری نیز وجود داشته باشد: «گرایشی از سال ۱۹۷۹ ی تاکنون برای بررسی تاریخِ علما بهعنوان مهمترین مسئله در این دوره».
|
این موضوع میگوید که آنچه در ایران مهم است، روحانیت و ظهورِ روحانیت و سیرِ صعودیش به سال ۱۹۷۹ م است.
|
این موضوع میگوید که آنچه در ایران مهم است، روحانیت و ظهورِ روحانیت و سیرِ صعودیش به سال ۱۹۷۹ ی است.
|
سام میرزا دوباره و این بار از شابران —خاستگاه صفویان— قیام کرد و محمد بن سرخای شمخال غازیقُمُق (ح.
|
سام میرزا دوباره و این بار از شابران —خاستگاه صفویان— قیام کرد و محمد بن سرخای شمخال غازیقُیُق (ح.
|
محمدتقیخان به نام حمایت از ستمدیدگان فارس و دفاع از بازگشت دولت صفوی، در ۱۱۵۷ ه.ق / ۱۷۴۴ م.
|
محمدتقیخان به نام حمایت از ستمدیدگان فارس و دفاع از بازگشت دولت صفوی، در ۱۱۵۷ ه.ق / ۱۷۴۴ ی.
|
نادر فرمان داد تا تقیخان را اخته و از یک چشم کور کنند، فرزندان و برادرانش را که در اصفهان بودند به قتل رساندند و زنان خانهاش را بدون چادر و مقنعه، وارونه سوار بر خر کرده و به اصفهان بردند.
|
نادر فرمان داد تا تقیخان را اخته و از یک چشی کور کنند، فرزندان و برادرانش را که در اصفهان بودند به قتل رساندند و زنان خانهاش را بدون چادر و مقنعه، وارونه سوار بر خر کرده و به اصفهان بردند.
|
نادر با برابر کردن شیعه و سنّی، و زدودن آیینهای تولی و تبری شیعیان به منظور سست کردن پایههای ایدئولوژیک صفویه، روح پردازش حرکتهای جمعی را از مردم گرفت.
|
نادر با برابر کردن شیعه و سنّی، و زدودن آیینهای تولی و تبری شیعیان به منظور سست کردن پایههای ایدئولوژیک صفویه، روح پردازش حرکتهای جمعی را از مردی گرفت.
|
از سوی دیگر، گرایش نادر به لشکریانِ عمدتاً سنّیمذهب مانند افغانیها، ازبکان، اکراد، خوارزمیان و سندیان به منظور تضعیف قزلباشان و سران ایران چون بختیاریها، فارسیان و ایلات شاهسون، باعث بریدن مردم از نادر شد.
|
از سوی دیگر، گرایش نادر به لشکریانِ عمدتاً سنّیمذهب مانند افغانیها، ازبکان، اکراد، خوارزمیان و سندیان به منظور تضعیف قزلباشان و سران ایران چون بختیاریها، فارسیان و ایلات شاهسون، باعث بریدن مردی از نادر شد.
|
در این مرحله، نادر از مردم برید و تصمیم گرفت که انتقام سختی از ایرانیان بگیرد.
|
در این مرحله، نادر از مردی برید و تصمیم گرفت که انتقام سختی از ایرانیان بگیرد.
|
سلطنتِ نادرشاه سببِ پیدایشِ وقایعنگاریهای گوناگونی شد که بیشترشان بر مدارِ او و برای جلال و شکوهِ بیشترش نوشته شدهاند، مانند تاریخِ عالَمآرای نادری و تاریخِ جهانگشای نادری.
|
سلطنتِ نادرشاه سببِ پیدایشِ وقایعنگاریهای گوناگونی شد که بیشترشان بر مدارِ او و برای جلال و شکوهِ بیشترش نوشته شدهاند، مانند تاریخِ عالَیآرای نادری و تاریخِ جهانگشای نادری.
|
گزارشهای خارجی بهطور نامتناسب و ناموزون توزیع شدهاند که در تکمیلِ منابعِ فارسیزبان در سدهٔ هفدهم میلادی بسیار مفید هستند، و گاهی برای روشن ساختنِ آنچه که منابعِ داخلی بیان نمیکنند — مانند کشاورزی، زندگیِ تجاری، جامعهٔ شهری، زندگیِ روزمره، مردمِ عادی، دهقانان، کارگران و زنان — ضروری است.
|
گزارشهای خارجی بهطور نامتناسب و ناموزون توزیع شدهاند که در تکمیلِ منابعِ فارسیزبان در سدهٔ هفدهم میلادی بسیار مفید هستند، و گاهی برای روشن ساختنِ آنچه که منابعِ داخلی بیان نمیکنند — مانند کشاورزی، زندگیِ تجاری، جامعهٔ شهری، زندگیِ روزمره، مردیِ عادی، دهقانان، کارگران و زنان — ضروری است.
|
گزارشِ دو تن از وقایعنگارانِ ارمنی، آبْراهامْ یِرِوانْتْسی و آبْراهامْ کرِتاتْسی، برای دورهٔ تا سال ۱۷۳۸ م مهم است.
|
گزارشِ دو تن از وقایعنگارانِ ارمنی، آبْراهامْ یِرِوانْتْسی و آبْراهامْ کرِتاتْسی، برای دورهٔ تا سال ۱۷۳۸ ی مهم است.
|
تا دههٔ ۱۷۵۰ و ۱۷۶۰ م، هلندیها و انگلیسیها بهترتیب در خلیج فارس در سطحی تقلیلیافته به فعالیتشان ادامه دادند؛ و گزارشِ آنان برای مناطقِ ساحلیِ خلیج فارس، بهویژه در دورانِ سلطنتِ نادرشاه، ضروری است.
|
تا دههٔ ۱۷۵۰ و ۱۷۶۰ ی، هلندیها و انگلیسیها بهترتیب در خلیج فارس در سطحی تقلیلیافته به فعالیتشان ادامه دادند؛ و گزارشِ آنان برای مناطقِ ساحلیِ خلیج فارس، بهویژه در دورانِ سلطنتِ نادرشاه، ضروری است.
|
با توجه به اجتنابِ گردشگرانِ خارجی از ایران، سفرنامههای اروپاییِ پس از سال ۱۷۲۲ م و پس از سلطنتِ نادرشاه از نظرِ کمی و کیفی بهطور قابل توجهی کاهش مییابد.
|
با توجه به اجتنابِ گردشگرانِ خارجی از ایران، سفرنامههای اروپاییِ پس از سال ۱۷۲۲ ی و پس از سلطنتِ نادرشاه از نظرِ کمی و کیفی بهطور قابل توجهی کاهش مییابد.
|
در دهههای اول پس از سقوطِ صفویان، هنوز شاهدِ مهمِ عینی، مُبَلِّغِ لهستانی یوداش تادِئوش کِرزینْسْکی، نوشتههای راهبهٔ ایتالیایی چِچیلیا دِ لیاندْرو و گزارشِ بازرگان و جهانگردِ انگلیسی جوناس هنوی موجود است.
|
در دهههای اول پس از سقوطِ صفویان، هنوز شاهدِ مهمِ عینی، یُبَلِّغِ لهستانی یوداش تادِئوش کِرزینْسْکی، نوشتههای راهبهٔ ایتالیایی چِچیلیا دِ لیاندْرو و گزارشِ بازرگان و جهانگردِ انگلیسی جوناس هنوی موجود است.
|
در میان معدود مسافرانِ فرانسوی که پس از ۱۷۲۲ م واردِ ایران شدند، تنها ژان اوترِ سوئدی که در سال ۱۷۳۸ م به دربارِ نادرشاه رفت و لوئیز بازن، یَسوعیِ فرانسوی که بهعنوان پزشکِ نادر خدمت میکرد، گزارشهایی عینی نوشتهاند.
|
در میان معدود مسافرانِ فرانسوی که پس از ۱۷۲۲ ی واردِ ایران شدند، تنها ژان اوترِ سوئدی که در سال ۱۷۳۸ ی به دربارِ نادرشاه رفت و لوئیز بازن، یَسوعیِ فرانسوی که بهعنوان پزشکِ نادر خدمت میکرد، گزارشهایی عینی نوشتهاند.
|
پس از کارِ پیشگامانهٔ لارنس لاکهارت و مطالعهٔ آرونوا و اشرفیان به زبانِ روسی — که بیست سالِ بعد منتشر شد — اکنون مطالعاتی دربارهٔ زندگی و حرفهٔ نادرشاه از اِرنِست تاکِر و مایکل آکْسْوُرثی داریم، که از منابعِ ویلِم فِلُور خلاصه شده است.
|
پس از کارِ پیشگامانهٔ لارنس لاکهارت و مطالعهٔ آرونوا و اشرفیان به زبانِ روسی — که بیست سالِ بعد منتشر شد — اکنون مطالعاتی دربارهٔ زندگی و حرفهٔ نادرشاه از اِرنِست تاکِر و مایکل آکْسْوُرثی داریم، که از منابعِ ویلِی فِلُور خلاصه شده است.
|
میرزا مهدی تاریخ نادری را پس از بازگشت از استانبول در سال ۱۷۴۷ م به پایان برد.
|
میرزا مهدی تاریخ نادری را پس از بازگشت از استانبول در سال ۱۷۴۷ ی به پایان برد.
|
میرزا مهدی در قسمت پایانی کتابش، دگرگونیهای وحشتناک رخداده پس از سوءقصد به جان نادرشاه در سال ۱۷۴۱ م در شخصیت نادرشاه، کور کردن رضاقلی میرزا — که پیشتر از ذکرش صرف نظر کرده بود — و وحشت چند سال آخر سلطنت نادرشاه را بهصورت تصویری شرح میدهد.
|
میرزا مهدی در قسمت پایانی کتابش، دگرگونیهای وحشتناک رخداده پس از سوءقصد به جان نادرشاه در سال ۱۷۴۱ ی در شخصیت نادرشاه، کور کردن رضاقلی میرزا — که پیشتر از ذکرش صرف نظر کرده بود — و وحشت چند سال آخر سلطنت نادرشاه را بهصورت تصویری شرح میدهد.
|
جلدهای باقیمانده دورهٔ ۱۷۵۶ تا ۱۷۴۷ م را شامل میشود.
|
جلدهای باقیمانده دورهٔ ۱۷۵۶ تا ۱۷۴۷ ی را شامل میشود.
|
این اثر در سال ۱۱۵۴ ه.ق/۱۷۴۲–۱۷۴۱ م، پس از بازگشت نادرشاه از بُخارا و خوارَزم تکمیل شد.
|
این اثر در سال ۱۱۵۴ ه.ق/۱۷۴۲–۱۷۴۱ ی، پس از بازگشت نادرشاه از بُخارا و خوارَزم تکمیل شد.
|
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.